فاطمه خیلی دوستت دارم .

اگه فاصلـــه افتاده

اگه من با خودم سردم

 تو کاری با دلم کردی که فکــرشم نمی کردم

چه آسون دل بُریدی از دلــی که پای تو گیــره

که از این بدترم باشی واسه تو نفسـش میره

نمی ترسم اگه گاهــی دعــامون بــی  اثــر می شه

همیـشـه  لحظ? آخـــر خـــدا نزدیکتر می شه

تو رو دستِ خودش دادم که از حـالم خبــر داره

که حتی از تو چشماشـو یه لحظه برنمی داره

تو امید منی اما داری از دستِ من میری

با دستای خودت داری همه هستیمو می گیری

دعا کردم تو رو بازم با چشمی که نخوابیده

مگه میزاره دلتنگی.مگه گریه امون میده

مریض ام کرده تنهایی ببین حالم پریشونه

من اون قدر اشک میریزم که برگردی به این خونه

حسابش رفته از دستم شبایی رو که بیدارم

شاید از گریه خوابم برد درارو باز میذارم


نوشته شده در چهارشنبه 89/9/3ساعت 7:18 عصر توسط غریبه ترین آشنا نظرات ( ) | |


:قالبساز: :بهاربیست:

خدمات وبلاگ نویسان-بهاربیست